انجمن نویسندگی قلم زرین

انجمن نویسندگی قلم زرین

انتشار آثار نویسندگان، رمان، دلنوشته،داستان کوتاه و شعر
انجمن نویسندگی قلم زرین

انجمن نویسندگی قلم زرین

انتشار آثار نویسندگان، رمان، دلنوشته،داستان کوتاه و شعر

─═हई╬دلنوشته درد دوری╬ईह═─


━━━━━━━━━━━━━━━━━

چکامه درد‌هایم،

با رفتنش آغاز شد...!

━━━━━━━━━━━━━━━━━

نام اثر: درد دوری

نویسنده: فاطمه امیدی

کاور: سرمه کاظمی

انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬فراز و نشیب زندگی╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
زندگی همچو چرخ و فلک است.
روزی، در اوج سختی‌ها هستی و گاهی ‌در انتهای خوشی‌ها.
آنقدر هم سخت نگیر!
روزی آسان می‌شود دشواری‌ها...
گرچه مشکلات تلخ هستند...
اما روزی مرورشان برایت شیرین خواهد شد...
با تلاش حل می‌شود رنج‌ها!
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: فراز و نشیب زندگی
نویسنده: هانیه شکوری
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین
https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته غزل╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
در ذهن خیال پردازم،
«عشق» همچون غزلی توصیف شد...
که با لیلی و مجنون بودن‌مان،
خداوند غزل را می‌سرودد!
و تا مرگ هر دو نفرمان، ادامه خواهد داشت.
اما چه تلخ است شیرینی دروغ مجنون بودنش،
که از همان آغاز غزل،
لیلی...
عاشق تنها توصیف شد...!
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: غزل
نویسنده: فاطمه امیدی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین
https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته شب های بی قراری╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━

این شب چیست؟

این تاریکی که سرتاسر این خانه و اسمان را میگیرد چیست؟

این ماه، تک و تنها در اسمان چه میکند!؟

چرا تا شب می‌شود همه در آرامش‌اند!

و

می‌خواهند بعد از یک روز سخت، سر روی بالشت بگذارند؛ ولی همین که سرم را روی بالشت می‌گذارم تمام خاطرات تو مغزم خونریزی می‌کنند.:)

تکرار و تکرار و من دلتنگ‌تر از همیشه هستم.

دلتنگ دستانت، موهای لختتت، چشم‌های مشکی دلبرت و آن آغوشی که هرگز تجربه‌اش نکردم!

قلب گاهی نمی‌شکند، خورد میشود از اینکه یک درصد فکر کند تو به فکره دلبره دیگری هستی

این شب چیست واقعا؟

━━━━━━━━━━━━━━━━━

نام اثر: شب‌های بی‌قراری

نویسنده: غزل رجبی

کاور: سرمه کاظمی

انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته نوای عشق╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
عاشق چشمانت بودم اما هراس گفتن داشتم.
عاشق لبخندت بودم اما هراس از دست دادنت را داشتم.
چیزی نگفتم تا از من دور نشوی ولی اشتباه محض بود.
حال برای اعتراف دیر است...
خیلی دیر...
تو را در رخت دامادی‌ات می‌بینم.
تو را دست در دست معشوقه‌ات می‌بینم.
تنها امیدوارم که خوشبخت شوی و من نیز عشقت را در قلبم همچون نسیم بهاری، آرام و بی‌صدا نگه می‌دارم.
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: نوای عشق
نویسنده: ملیکا افسری
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین
https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته حسرت╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━

کم‌کم دلم تنگ می‌شود.

برای نگاهت، برای صدایت.

برای دعواهایت، اخم‌هایت

برای چشمانت، برای عطر تنت.

و بیشتر و بیشتر؛ قلب و تن و روحم تو را می‌طلبند.

اما...تا می‌خواهم به تو نزدیک شوم.

عقلم به من نهیب می‌زند.

وایستا!

به‌ من می‌فهماند باید خودم را بیشتر دوست داشته باشم.

بهم می‌فهماند که چگونه غرور و قلبی را که هزار تکه کردی بهم وصل کردم و دوباره ایستادم.

این‌گونه می‌شود که مثل همیشه فقط از دور نگاهت میکنم و حسرت آغوشت را می‌خورم!

━━━━━━━━━━━━━━━━━

نام اثر: حسرت

نویسنده: محدثه کهوند

کاور: سرمه کاظمی

انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته گذر روزها╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
این‌که روزها می‌گذرد، بماند.
این‌که شیرینی به فرهاد نمی‌رسد، بماند.
این‌که قلبی شکسته می‌‌شود، بماند.
مهم این است که این دنیا‌، روزی روی خوشش را نشان خواهد داد.
صبرکن...
صبرکن...
فقط و فقط صبر، دوای این دردها است.
صبور باش...
هرچند که سخت و دشوار باشد...!
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: گذر روزها
نویسنده: ملیکا افسری
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin :books: