دلم قدم زدن های شبانه در کنارت را طلب کرده است...
صد افسوس که تو احساسی برای خرج کردن در راه دل من نداری!
✨✨✨✨
نام اثر:دلتنگ
نویسنده:مریم مهدی پور
کاور:رهاعلیزاده
انجمن قلم زرین
پاییز را دوست دارم..
نه برای قدم زدن در کوچه پس کوچه های تنهاییاش ..
نه برای باران،شب های عاشقانهاش..
پاییز را دوست دارم،چون تو را برایم هدیه اورد..
برای تمام شب هایی،که شانههایت، پناه هقهق هایم بود..
برای تمام لحظه های قدم زدن،در خیابان های خیس آذرماه..
برای لحظه های دوست داشتنت..
که با آمادنت فصل عاشقانه ترین عاشقانه های دنیا را ساختی و شاعرانه ترین غزل های عشق را سرودی..
و آنگاه که گیسوانت به رقص باد در آمد،فهمیدم که تو در میان تمام عاشقانه های بیپروای پاییز،تنها معبود پرستش های عاشقانه من هستی..
━━━━━━━━━━━━━━━━━
ای کاش میشد در چشم هایت عشق را دید،
ولی حیف!
چشم هایت فقط آدم را غرق میکند...
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: دریای چشمانت
نویسنده: فاطمه بیاتیانی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین
━━━━━━━━━━━━━━━━━
چه کسی فکرش را میکرد...
توبودی و غرور بیجایت
من بودم ولجبازیهایم
توبودی و آن چشمان همیشه گیرایت
من بودم و گیسوان افسونگرم
و چه کسی فکرش را میکرد، روزی من و تو، ما شویم!
تو پسری بودی از جنس آب!
من دختری بودم از جنس آتش...
و چه کسی فکرش را می کرد...
که آب و آتش
جان بخش یکدیگر شوند!
توی بودی و جاده تنهاییات که تمام عمرت به همراه کوله بارت در آن قدم زدی...
من بودم و جاده غمهایم که یک عمر آن را قدم زدم و خاطرات را ذره ذره مرور کردم و هرکدام را درگوشهای جا گذاشتم...
و چه کسی فکرش را میکرد...که روزی باهم در جاده عشق قدم بزنیم و خاطرههای جدید بسازیم!
آنها را درون کولهبار تو که دیگر خالیست جا دهیم و آن را شریک شویم...
تو بودی و خدایت...
من بودم و خدایم!
چهکسی فکرش را می کرد...
که روزی در هوای پاییزی زیر باران درحوالی درختان چنار من باشم، تو باشی و خدایمان که شاهد عشقبازی ماست.
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: چه کسی فکرش را میکرد...
نویسنده: نینا یاسی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین
خیال آرام من آرام نگیر!
در تب و تاب این دل خسته جان مگیر
تا که جان گیری خرابت میکنند
شمع باشی یک شبه، آبت میکنند
درد سختی است در این خارزارها
که تو را یک شب رهایت میکنند...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نام اثــر:ریـحان
نویسنـده:کیمیا پورخنجـر
کاور:رهـا علـیزاده
انجـمـن قلـم زریـن
━━━━━━━━━━━━━━━━━
آمده ماه عزا...
همه شرمندهایم و رو سیاه!
باز این دل هواییات شده،
یک روز هوایت نکند میمیرد.
آقا جان، ما همه گدای در خانهی توایم؛
گدا نمیخواهی؟
ای حسین!
همه عالم به فدای، سر بر نیزهی تو
به فدای، غربتت در کربلا...
دل پر پر شده ات؛
مشک پاره پارهی برادرت
اشک دختر سه سالهات
تیر مانده بر گلوی، اصغرت!
آخ، دل خونین زینبت
آه، امان از دل زینب...!
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: محرم
نویسنده: فاطمه بیاتیانی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین
https://rubika.ir/qalam_zarin
━━━━━━━━━━━━━━━━━
در ریاضی آموختیم هر عددی قرینهای دارد...!
دبیر علوم به ما یاد داد هر نیرویی که به جسمی وارد کنیم واکنشی دارد.
از دبیر دینی آموختیم ایمان عمل می آورد و عمل ایمان میآورد!
اما چرا در درس عشق برعکس شد؟
چرا عشق من به تو عشق تو به دیگری شد؟
چرا جواب دوستت دارم هایی که با تمام وجود به زبان می آوردم فقط خنده بود؟
چرا دبیر عشق به تو نیاموخت که جواب دوستت دارم رفتن نیست !؟
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: درس عشق
نویسنده: نجمه رمضانی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین
https://rubika.ir/qalam_zarin