ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
━━━━━━━━━━━━━━━━━
چه کسی فکرش را میکرد...
توبودی و غرور بیجایت
من بودم ولجبازیهایم
توبودی و آن چشمان همیشه گیرایت
من بودم و گیسوان افسونگرم
و چه کسی فکرش را میکرد، روزی من و تو، ما شویم!
تو پسری بودی از جنس آب!
من دختری بودم از جنس آتش...
و چه کسی فکرش را می کرد...
که آب و آتش
جان بخش یکدیگر شوند!
توی بودی و جاده تنهاییات که تمام عمرت به همراه کوله بارت در آن قدم زدی...
من بودم و جاده غمهایم که یک عمر آن را قدم زدم و خاطرات را ذره ذره مرور کردم و هرکدام را درگوشهای جا گذاشتم...
و چه کسی فکرش را میکرد...که روزی باهم در جاده عشق قدم بزنیم و خاطرههای جدید بسازیم!
آنها را درون کولهبار تو که دیگر خالیست جا دهیم و آن را شریک شویم...
تو بودی و خدایت...
من بودم و خدایم!
چهکسی فکرش را می کرد...
که روزی در هوای پاییزی زیر باران درحوالی درختان چنار من باشم، تو باشی و خدایمان که شاهد عشقبازی ماست.
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: چه کسی فکرش را میکرد...
نویسنده: نینا یاسی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین