━━━━━━━━━━━━━━━━━
کمکم دلم تنگ میشود.
برای نگاهت، برای صدایت.
برای دعواهایت، اخمهایت
برای چشمانت، برای عطر تنت.
و بیشتر و بیشتر؛ قلب و تن و روحم تو را میطلبند.
اما...تا میخواهم به تو نزدیک شوم.
عقلم به من نهیب میزند.
وایستا!
به من میفهماند باید خودم را بیشتر دوست داشته باشم.
بهم میفهماند که چگونه غرور و قلبی را که هزار تکه کردی بهم وصل کردم و دوباره ایستادم.
اینگونه میشود که مثل همیشه فقط از دور نگاهت میکنم و حسرت آغوشت را میخورم!
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: حسرت
نویسنده: محدثه کهوند
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین