ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
━━━━━━━━━━━━━━━━━
دل آن هنگام که کمی تنگ میشود .
آن هنگامی که خود را از پشت حصار دلم میبینم آن زمان که سرم را پایین میاندازم تا چشممان به هم نیوفتت.
آنجایی که همه تلاشت را میکنی، تا مبادا نگاهی به من کنی.
میدانی زمانی را دوست دارم که با همه احساست زل میزنی به چشمانم راه نگاهم را سد میکنی .
به گونهای که غیر از تو هیچ کس را نمیبینم، دنیا را نمیبینم، آدمها را نمیبینم .
آنجا که مرا در آغوش میکشی؛
در آغوشت زمان برای لحظهای متوقف میشود.
شمارش ضربان قلبم کند میشود.
خوشحالم اگر در آغوشت جان بدهم.
باز هم خوشحالم چون دلم نمیخواهد که دیگر بعداز تو را ببینم.
نمیخواهم به هیچ وجه مرا برای همیشه در آغوشت نگه داری.
https://rubika.ir/qalam_zarin
https://rubika.ir/qalam_zarin:black_nib: