انجمن نویسندگی قلم زرین

انجمن نویسندگی قلم زرین

انتشار آثار نویسندگان، رمان، دلنوشته،داستان کوتاه و شعر
انجمن نویسندگی قلم زرین

انجمن نویسندگی قلم زرین

انتشار آثار نویسندگان، رمان، دلنوشته،داستان کوتاه و شعر

─═हई╬دلنوشته محرم╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
رنگ محرم،
بر دیوار دل‌هایمان نگاشته،
و حادثه عاشورا،
در پرده ذهنمان، رونمایی می‌شود...
چشم‌هایمان،
گاهی همانند حال خراب آسمان می‌بارد،
و گاهی، سرخی گل لاله را بر تن می‌کند...
و قلب‌‌هایمان،
همچون خیمه‌ها، سوز و آتش می‌گیرد...
چه تلخ است؛ دلت به بین‌الحرمین سفرکرده، و عشق به حضرت عباس(ع) وحسین(ع) را زیارت‌کند،
اما جسمت در حوالی همین شهر،
جا بماند و پرسه بزند...!
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: محرم
نویسنده: فاطمه امیدی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته تیغه شیشه ای╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
در تکه‌ای از آینـه خـرد شده قلبـت...
خودم را می‌نگرم!
چه زیباست،تصـویری که در این تیغـه شیشه‌ای میبینم.
ولی حیف...
که تو آن را نمی‌بینی و من این تیغه شیشه‌ای برنده قلبـت را یا تمام وجـود می‌پرستم.
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: تیغه شیشه‌ای
نویسنده: صبا دودانگه
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته دیوانگی╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
دیوانه نبودم!
چشم‌هایت مرا تا مرز دیوانگی برد.
در چشم‌هایت چه تزریق کرده‌ای دلبر؟
که این چنین، دل ‌می‌برد.
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: دیوانگی
نویسنده: فاطمه بیاتیانی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته قهوه تلخ╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
قهوه‌های کافی شاپ شهــر به کنـار...
قهوه‌ای که در دنـج ترین ،گوشهٔ افکارم شبانه‌ام
با تو می‌نوشم .
طعـم عـشق و زندگی را می‌دهد جانـا!
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: قهوه‌ی تلخ
نویسنده: ستاره دانش
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته شب غمناک سال╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
امشـب، زیارتت را خواندن، واجـب است...
امـشب، یک دل نـه هزار دل گریسـتن، واجب است...
امشب، شب غمناک سال است.
چون! بی حسیـن، عالم تمام است.
امشب! عجیب دلم گرفتـه است.
بی حسین هفت آسمان گرفته است .
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: شب غمناک سال
نویسنده: حانیه رمضانی
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین
Https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته بی معرفت╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━
بی‌معرفت!
دوستت داشتم،دوستت دارم و دوستت خواهم داشت ...
به اندازهٔ تک تک تارهای موی سرم
به اندازه ٔ تمامی سلول های بدنم
به اندازهٔ زمین و آسمان و هرچه که هست
تک ماه درخشان زندگی من...
به یاد داری!
قولی داده بودی تا وقتی که موهایت همانند دندان هایت سپید گردد کنارم بمانی .
بی معرفت جانم ...
تو پای قولت نماندی،هنوز موهایت مانند دندان هایت سپید نشده بود که رهایم کردی...
اما !
من ماندم ،ماندم تا زین پس که دیگر موی مشکی بر سر ندارم و حال موهایم سپید شده است .
مانند دندان هایم اما نه!
از آن ها هم سپید تر شده مانند سفیدی برف می ماند.
و من امروز که سالگرد ازدواج من و توست به سوی تو می شتابم ...
دیدی!
سر قولی که به تو داده بودم ماندم...
«بی صبرانه منتظر دیدارت هستم ای عشق جاودانهٔ من»
━━━━━━━━━━━━━━━━━
نام اثر: بی‌معرفت
نویسنده: مریم ندرلو
کاور: سرمه کاظمی
انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin

─═हई╬دلنوشته لطف خدا╬ईह═─

━━━━━━━━━━━━━━━━━

خداوند...

به ما دو دست داده است، تا

با یکی بگیریم...

و با دیگری،

ببخشیم...

━━━━━━━━━━━━━━━━━

نام اثر: لطف خدا

نویسنده: کوثر کیانی

کاور: سرمه کاظمی

انجمن قلم زرین

https://rubika.ir/qalam_zarin